حکومت سرمایه داران اسلامی، پر!
پدرام نواندیش

محمد باقر قالیباف در حاشیه مراسم رو نمایی از قطارهای نسل جدید مترو در جمع خبر نگاران گفت:  علاقه ای نداریم هزینه بیشتری به مردم تحمیل کنیم. اما اگر دولت سهم یک سوم خود را از هزینه تمام شده مترو، پرداخت نکند، مجبوریم این هزینه را از مردم دریافت کنیم.

خبر فوری! شهردار قالیباف، البته اگر عمری برایش باقی بگذارند٬ قورباغه ابو عطا نخواند٬ حکومت لرزان امام زمانی از دست نایب اش سقوط نکند، قرار است بختش باز شود و هاله نوری هم دور سر ایشان درست شود. این شهرداری هم عجب جایی است. یا این که هاله نوری ها می روند و شهردار میشوند و یا این که صندلی شهرداری طوری است که هر کسی روی آن نشست هاله نور ی می شود . اما مثل این که تنها شهردار نیست که این استعداد را در خود میبیند و میخواهد به دست بوسی آقا برود. بلکه دبیر خوش تیپ و جوان مصلحت نظام، محسن رضایی هم، خودش را برای این رویداد هاله ای، قابل می بیند . همین حالا که فتیله هاله احمدی نژاد پایین افتاده است، هاله ها، بال بال می زنند که این بار دور سر کی باشند؟

بیچاره شهردار، با کلی زحمت پنج دستگاه واگن مترو تهیه کرده و قراره تا پایان سال سی و یک واگن دیگر تهیه کند و به این ترتیب، 3 میلیون نفر مسافر در روز جابجا شوند. خوب پول این واگن ها را کی باید بدهد؟ دولت اگر ندهد، شهردار علیرغم این که علاقه ای به تحمیل هزینه بیشتری به مردم ندارد، مجبور است آنرا از جیب مردم در بدزدد. چه جوری؟ با آقای قالیباف و آقای چمران. اینها تو این کار خبره هستند. شما حساب کنین روزی 3 میلیون نفر مسافر سوار مترو شوند و بشود از هر نفر 950 تومان کرایه گرفت. اگر انگشتانم را برای شمارش به کمک بگیرم، بعبارتی میشود 2.850.000.000 تومان در هر روز . می بینید چه قلب رئوفی دارد این شهردار، همین محمد آقا قالیباف؟

آخه اینچنین شهرداری را کجا دیده اید؟ واقعا علاقه ای به تحمیل هزینه ای بیشتر از بیشتر به مردم را ندارد. حتی به اندازه یک اپسیلون. با زبان خودش  می گوید :والله، بالله تا حالا همه اش،  تحمیل هزینه بوده است. ما می دانیم تحمیل هزینه بوده است. من یکی علاقه ای (جرات) به این کار ندارم. بدانید اگر این کار را کردم، من مقصر نیستم. مقصر همان کسی است که هاله دور سرش در حال خاموش شدن است.

این صندلی شهرداری معرکه است. هر کس روی آن جلوس می کند کلی رجایی می شود. همین چند سال پیش بود احمدی نژاد روی همین صندلی نشسته بود. هاله چنان احاطه اش کرده بود که نگو و نپرس. گو این که از تیر خلاص زن بودن، احساس ندامت کرده باشد میگفت: آخه مگر مشکل جوان های ما، موی سر آنهاست؟؟ نه واقعا مشکل این است؟؟؟؟؟ از اون شب به بعد این هاله همین جور زیاد تر و زیاد تر میشد ...

این رحیم مشایی، همه اش رفته تو کار جن و پری و از این موجودات ... جن ها که آمدند این هاله ها هم رفتند. فعلا شهردار قالیباف به نظر خودش بهترین شرایط هاله بر سر شدن را دارد. اگر احمدی نژاد تیر خلاص زن بوده است٬ کلی کشت و کشتارزندانیان سیاسی در سابقه اش پیش از صندلی شهرداری را داشته است، خوب شهردار قالیباف هم از این سوابق بیشتر نداشته باشد کمتر ندارد . مثلا همین امروز رسانه ها خبر دادند که 1500 نفر فحاش از ناجا اخراج شدند . می بینید !این ناجا کارش به کجا رسیده. در زمان فرماندهی، فرمانده شهردار قالیباف، مگر کسی فقط فحاش بود... آخه فحاشی هم شد شغل؟ بایستی عمل گرا بود. نیروهای عمل گرا را باید به خدمت گرفت. مثل سردار نظری. کار فقط با فحاشی درست نمیشود. مگر 18 تیر را فقط با فحاشی خاموش شد؟ اون نذر و نیازهای لباس شخصی ها که اون شورشی های دانشجو نما را از بالای ساختمان دانشگاه به پایین پرتاب کردند... مگر فقط فحاشی بود؟ باید در کنار فحاشی عمل گرا بود. البته نیروی انتظامی طی 33 سال گذشته نشان داده است که واقعا از هیچ عملی روی گردان نیست .

اصلا شاید این 1500 نفر از دارو دسته محسن رضایی باشند. ندیدی همش از اخلاق و این جور چیز ها حرف به میان می آورد؟ همین دیروز گفته است که: محیط اقتصادی ایران نیازمند اخلاق است. نمیدونی این حرفش چقدر پر معنی است؟ جا دارد فرخ نگهدار کلی در موردش تفسیر و این جور چیزها بنویسد و در رسانه های بی بی سی و صدای آمریکا پخش کند . این حاج محسن، خودش کلی دکتره. نمی دونی چقدر با اخلاقه! زمانی که فرمانده سپاه بود، جاده  تهران به اسلام شهر را بست که کسی از مردم خون کشته شده های مردم شورشگر اکبر آباد را نبیند. این از روی اخلاق خوبش است. هم با اخلاق است و هم عمل گرا. در مدت زمان کوتاهی مردم فقیر و گرسنه اما شورشی اکبر آباد را سرکوب کرد. اگر جاده را مسدود نمیکرد، موجب میشد مردم دیگری هم وارد میشدند و کشتار بیشتری میشد. مگر این اخلاق نیست؟ حاج محسن از این حرکت های اخلاقی زیاد انجام داده است. مردم کردستان، کارگران کارخانه در گوشه گوشه ایران از جمله کارگران مس خاتون آباد در کرمان٬ لاستیک سازی البرز٬ و ... حاج محسن همیشه معتقد است کارگران و پا برهنگان شورشی باید به خانه هاشان برگردند. اعتراض و از این جور چیزها را باید کنار گذاشته شود. آدم با یک اخلاق خوب اقتصاد خوبی خواهد داشت .

آقا جون 32 ماه دستمزد نگرفتی که نگرفتی. اخلاق داشته باش. نمی میری! رئیس جمهور یک مملکت میگوید ما یک نفر گرسنه در کشور نداریم . این که داد و بیداد نداره. این که می گویید گرسنه هستید، یا شما دروغ می گویید، یا رئیس جمهور مملکت. رئیس جمهور اعلام کرده که ما یک نفر در کشور گرسنه نداریم. می گویید که 32 ما دستمزد نگرفته اید؟ نگرفتن دستمزد که گرسنگی نیست . خوب کارگران دامداری خودم هم همین وضع را دارند. می گویید نه؟  بروید دامداری محسن رضایی در جاده احمد آباد مستوفی٬ یک دامداری 50 هکتاری است٬ را ببينيد. یا آنجا نمونه یک محیط اقتصادی با اخلاق است . اصلا خیلی از کارگران همین وضعیت را دارند. این جور که می آئید و اعتراض می کنید، ما پیشرفت نخواهیم کرد. شما می آئید بیرون و می گویید دستمزد نگرفته ایم و گرسنه ایم. نان میخواهیم. آزادی میخواهیم. برابری میخواهیم. شما کارگران و شما برابری طلبان، میخواهید ما را سرنگون کنید. می خواهید حکومت امام زمان و نائبش را به زیر بکشید و حکومت شوراهای کارگری تان را برقرار کنید. ما هم مجبور می شویم شماها را دستگیر کنیم٬ به زندان بیاندازیم٬ اعدام کنیم. آخر چقدر بگوئیم که محیط اقتصادی ایران نیازمند اخلاق است. ما طی 33 سال توانستیم این اخلاق را نهادینه کنیم. حکومت ما یعنی همین .
 
اگر کارگران یاد بگیرند با کم قانع باشند، خوب کسی سرکوبشان هم نخواهد کرد. تا می بینی چند ماهی دستمزدشان عقب افتاده، می ریزند توی محوطه کارخانه و اعتصاب راه می اندازند. گول این کمونیست های کارگری را میخورند و میخواهند کارخانه را تصرف کنند. این دیگر عین بی اخلاقی است. بیچاره سرمایه دار پدرش در آمده  تا سرمایه دار شده است. همین خانواده رحیم آقا مشایی. همین خانواده های برو بچه های فرمانده های جان بر کف سپاه و برادران گمنام اطلاعات. چرا دور می روید همین رهبر و سر دسته خودمان که شماها می گویید بعد از مبارک و بن علی باید برود (اون برود، خوب تکلیف ما که معلوم است) فکر می کنید چطور سرمایه دار شدیم؟ آقا پدرمان در آمد. آنوقت به خاطر چند ماه دستمزد نگرفتن 400 نفر کارگر نه تو بگو 500 نفر، اصلا بگو چند هزار نفر، می خواهند کنترل کارخانه را به دست بگیرند. آخ اگر این سپاه و ارگانها نبودند، این سرمایه دارهای بیچاره چکار میکردند؟

شما به حرفهای رهبر گوش میکردید این جور بی اخلافی نمی کردید. امسال سال جهاد اقتصادی است. سالی است که اگر دستمزدها چند سال هم عقب افتاد، کارگران نبایستی خم به ابرو بیاورند. آخه مگر کسی برای جهاد پول میگیرد؟ اجر جهاد اخروی است. لااقل بگذارید امسال هاله نور  بیاد روی سر من. در این اثنا محمد قاتل قالیباف وارد میشود. محس جان کار از این حرفها گذشته است. اعتراضات مردم به چپ چرخیده است. شعار های مردم همه اش نه است. می گویند نه به اعدام٬ نه به سنگسار٬ نه به فقر٬ نه به گرسنگی٬ نه به حکومت سرمایه داران اسلامی! فریادشان آزادی و برابری و حکومت کارگری است. محسن با فریاد به قالیباف  میگوید: یعنی کلیت حکومت سرمایه دارانه ما پر؟؟